وقتی بحث از سبک زندگی میشود، در واقع آنچه مورد پردازش و بررسی قرار میگیرد سبک «زیستن» و «زندگی» است که با این حساب، مقتضی است؛ قبل از بررسی «سبک زندگی»، خود مفهوم «زیستن» و «زندگی» به طور دقیق مشخص شود تا آنگاه و در گام بعدی در خصوص وضعیت زندگی و سبک آن و… بحث و بررسیهای لازم صورت گیرد.
اختلاف ماهوی در تعریف از زندگی در فرهنگ غرب و نظام دینی
لذا هر محققی در حوزهی سبک زندگی، قبل از ورود به بحث، بایستی با مفهوم «زندگی» و «زیستن» آشنایی کافی و لازم را داشته باشد و بداند که بر اساس فرهنگ خودش، زندگی و زیستن چه مفهومی و چه نمادهایی دارد؟ در فرهنگ او نمادها، علائم و مصادیق زندگی سعادتمند و زندگی شقاوتمند چیست؟
یکی دیگر از محققان در این خصوص میگوید: «آیا میشود سبک زندگی را بدون تعریف اصل زندگی تعریف کرد؟ خیر، باید هدف مشخص باشد هدف از زندگی چیست و بعد میتوانیم آن سبک زندگی را با توجه به هدف آن ارزیابی کنیم، ولی بعضی فکر میکنند این حرفها ساده و پیش پا افتاده است.»